موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
چه کسی می داند که
تو در پیله ی تنهــایی خود تنهــایی ؟؟!
چه کسی می داند که
تو در حسرت یک روزنــه در فردایـی ؟؟!
پیله ات را بگشــا .....
تو به اندازه پروانــه شدن زیبــایی ...
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:

دل آدم ...
چه گرم می شود گاهی ساده...
به یک دلخوشی کوچک...
به یک احوالپرسی ساده...
به یک دلداری کوتاه ...
به یک "تکان سر"...
یعنی...
تو را می فهمم...
به یک گوش دادن خالی ...
بدون داوری!
به یک همراهی شدن کوچک ...
به حتی یک همراهی کردن ممتد آرام ...
به یک پرسش :"روزگارت چگونه است ؟"
به یک دعوت کوچک به صرف یک فنجان قهوه !
به یک وقت گذاشتن برای تو...
به شنیدن یک "من کنارت هستم "...
به یک هدیه ی بی مناسبت ...
به یک" دوستت دارم "بی دلیل ...
به یک غافلگیری :به یک خوشحال کردن کوچک ...
به یک نگاه ...
به یک شاخه گل...
دل آدم گاهی ...
چه شاد است ...
به یک فهمیده شدن ...
درست !
به لبخند!
به یک سلام !
به یک تعریف به یک تایید به یک تبریک ...!!!
و ما چه بی رحمانه این دلخوشی های کوچک و ساده را از هم هم دریغ
میکنیم و تمام محبت و دوست داشتن مان را گذاشته ایم
کنار تا به یک باره همه آنها را پس از مرگ نثار هم کنیم ... ؟
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:

موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:

همه خندیدند و کسی ندانست...
که عقل همه
در چشمشان است!
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:

همیشه که همه رنگهایش جور نیست،
همه سازهایش کوک نیست!
باید یاد گرفت با هر سازش رقصید،
حتی با ناکوک ترین ناکوکش…
اصلا رنگ و رقص و ساز و کوکش را فراموش کن!
حواست باشد به این روزهایی که دیگر برنمی گردد…
به فرصت هایی که مثل باد می آیند و می روند و همیشگی نیستند،
به این سالها که به سرعت برق می گذرند….
.
.
.
حواست باشد به این روزهایی که دیگر برنمی گردد…
پس تا می توانی زیبا برقص…
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:

ایــنــقد واستـــــ عزیــز بوده بــاشــه کــه
توو روزایی که نیستــــــ ؛
کسی جـــاشــو نـگیـــره ...
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
فراموش مکن تا باران نباشد رنگین کمان نیست
تا تلخی نباشد شیرینی نیست و
گاهی همین دشواری هاست
که از ما انسانی نیرومند تر و شایسته تر می سازد خواهی دید ،
اری خورشیدباردیگردرخشیدن اغازمی کند.
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
ازته دل بخند….
وقتی دل ارزش خودش را از دست بدهد
و چشمهایت دیگر اشکی برای ریختن نداشته باشد،
وقتی دیگر قدرت فریاد زدن را هم نداشته باشی،
وقتی دیگر هر چه دل تنگت خواسته باشد گفته باشی،
وقتی از درون تمام وجودت یخ بزند،
وقتی چشم از دنیا ببندی و آرزوی مرگ بکنی،
وقتی احساس کنی تنهاترین هستی،
چشمهایت را ببند و از ته دل بخند
که باهرلبخندی روحی خاموش جان میگیردودرخت پیرجوان می شود.
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
گاندی خطاب به معشوقه اش :
خوبِ من ، هنر در فاصله هاست ...
زیاد نزدیک به هم می سوزیم و زیاد دور از هم یخ می زنیم .
تو ، نباید آنکسی باشی که من میخواهم ، و من نباید آنکسی باشم که تو میخواهی .
کسی که تو از من می خواهی بسازی یا کمبودهایت هستند یا آرزوهایت .
من باید بهترین خودم باشم برای تو و تو باید بهترین خودت باشی و بشوی برای من ....
خوب ِ من ، هنرٍِِ عشق در پیوند تفاوت هاست و معجزه اش نادیده گرفتن کمبودها . . .
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، پند ، ،
برچسبها:

باید سنگ شوے تا کســـے به عمق غصه ات پــے نبرد....
گـــاهے باید براے آرامش دیگران بغض خودرا فرو دهــے
با اینکه نفســت بند مے آید...
بایدتظاهرکنے به خوشــحالے هر چند برایت سخــت است....
باید بر خواهش هایـــت سرپوش بگذارے تا متوجه ضعفــت نشوند
آنان که سکــوت مرگــبار تورا ترجبح دادند به صداے اندوهناکـــت...
آرے...
دوریست که دوستــے مے آورد
پس سکــوت کن و دور باش
از مردمـــانے که درد ترا حس نکردند...
بگذار خودشان به سویت آیند...
اول آنها ســـلام کنند...
و اول آنها بخواهند...
یادت باشد...
گـــاهے باید در دسترس نباشے تا به دنبالـــت باشـــند...
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
درد هایم را مینویسم درصفحه ای مجازی...!
تا دل بی طاقتم برای لحظاتـــــــــــی هم ک شده آرام بگیرد...
تاشبنــــــــم چشمانــــــــــم برای لحظاتی هم ک شده نچکـــــد!...
سرازیـــــــــــرنشــــــــود...
تا حتی ذره ای هم ک شده سبـــــــــــــک شوم نمی دانـــــــــــــــــی,نه...
نمی دانــــــــــــــــی...نه.!
ایـــــــــــــــن روز ها چقـــــــــــــدر پرم...
پـــــــــــــرم از بغضی بی انتهــــــــــا
پـــــــــــــرم ازفریــــــــــــــــادی ک درگلو خفه شده!
اما حرف نمی زنم
سکوتی می کنم
به مساحت تمام دردهای بی درمانـــــــــــــــــــم
ببیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن مرا.....
روزه ی "سکـــــــــــــــــــــــوت" گرفته ام این روزها!
نه اینکه دردی نیستـــــ نـــــــــــــــــــــــه!
درد هست....
زخم هست....اماگوش شنوایی نیست.......
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:

بزرگ که میشوی
غصه هایت زودتر از خودت قد میکشند ،
دردهایت نیز …
غافل از آنکه لبخندهایت را در آلبوم کودکیت جا گذاشته ای …
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
خداوند از عزراییل پرسید : تابحال گریه نکردی زمانیکه جان بنی آدمی را میگرفتی؟
جواب داد:یک بارخندیدم یک بار گریه کردم و یک بار ترسیدم
"خنده ام" زمانی بود که به من فرمان دادی جان مردی را بگیرم ٰٰ، او را در کنار کفاشی یافتم که به ! کفاش میگفت کفشم را طوری بدوز که یک سال دوام بیاورد به حالش خندیدم و جانش را گرفتم
"
گریه ام " زمانی بود که به من دستور دادی جان زنی را بگیرم ، او را در بیابان گرم و بی آب و درختی یافتم که در حال زایمان بود .منتظرم ماندم تا نوزادش را به دنیا امد سپس جانش را گرفتم . دلم به حال آن نوزاد بی سرپناه در ان بیابان گرم سوخت و گریه کردم
"ترسم" زمانی بود که به من امر کردی جان فقیهی را بگیرم ، نوری از اتاقش می آمد هر چه نزدیک تر میشدم نور بیشتر میشد و زمانی که جانش را گرفتم از درخشش چهره اش وحشت زده شدم
در این هنگام خدا به عزراییل گفت : میدانی آن عالم نورانی کیست؟ ... او همان نوزادیست که در بیابان به حالش گریستی ، من مسئولیت حمایتش را عهده دار بودم .
هر گز گمان مکن که با وجود من ،موجودی در جهان بی سرپناه خواهد بود.
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
تا که بودیم ، نبودیم کسی
کشت ما را غم بی هم نفسی
تا که خفتیم ، همه بیدار شدند
تا که رفتیم ، همگی یار شدند
قدر آن شیشه بدانید که هست نه دران موقع که افتادوشکست.
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:

------------------------------------------
دیشب خواب دیدم که مرده بودم ...
روز اول یه فرشته اومد بم گفت:
چی میخوای؟
بهش گفتم:آب
گفت برو بالای اون تپه آب بخور ... وقتی رفتم دیدم یه چشمه بزرگی بود، دل سیر آب خوردم
روزسوم همون فرشته گفت : امروز چی میخوای؟
بازم گفتم: آب ...
گفت برو بالا اون تپه آب بخور ... درحالی ک چشمه کوچکترشده بود،دل سیر آب خوردم .....
روز هفتم، همون فرشته گفت:امروز چی میخوای؟؟
بازم گفتم آب ..
گفت برو بالا اون تپه ... درحالی که چشمه کوچک وکوچکتر شده بود..آب خوردم....
بعد چهلم همون فرشته گفت : امروز چی میخوای؟ ... با عطش فراوان
گفتم : آب ...
گفت برو بالا اون تپه ... درکمال تعجب دیدم قطراتی مدام در حال ریزش هستند ...برگشتم و به فرشته گفتم :
چرا اینطوری شده؟؟؟...
گفت : روز اول ، همه دوستات ، فامیلات ، عشقت و مادرت برات اشک ریختند ، روز سوم فقط عشقت ، رفیقات و مادرت برات اشک ریختن ...
روزهفتم فقط رفیقات و مادرت برات اشک ریختن ولی روز چهلم فقط این مادرت بود که برات اشک میریخت و همین قطرات همیشه پاپرجاست...
وقتی بیدار شدم پای مادرمو بوسیدم وفهمیدم عشق فقط مادر است وبس
سلامتی همه مادرا
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، عاشقانه ، ،
برچسبها:
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
زندگی جیرهی مختصریست
مثل یک فنجان چای ...
و کنارش عشق است
مثل یک حبّهی قند ...
زندگی را با عشق
نوش جان باید کرد ...
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، زندگی ، ،
برچسبها:
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
ﻣﺮﺩﻫﺎ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﯿﻔﻬﻤﻨﺪ ﺩﻟﺒﺴﺘﻪ ﺷﺎﻥ ﺷﺪﯼ ﺍﺷﮑﺖ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﻧﺪ ! ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﺍﺷﮏ ﻋﺎﺷﻘﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻧﻤﯽ ﺁﻭﺭﺩ ﭘﺪﺭ ﺍﺳﺖ .. ﻭ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺩﺧﺘﺮﻫﺎ ﻋﺎﺷﻖ ﭘﺪﺭﺷﺎﻥ ... ﻣﺮﺩﻫﺎ ﭘﺪﺭ ﮐﻪ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ﺗﺎﺯﻩ ﻣﯿﻔﻬﻤﻨﺪ ﺯﻧﻬﺎ ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ! ﻣﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﺍﺭ ﺷﺪﻥ ﺁﻏﺎﺯ ﻣﯿﺸﻮﺩ ...
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:

موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:

حسرت ها را می شمارم
و باختن ها
وصدای شکستن را
... نمیدانم من کدامین امید را ناامید کردم
وکدام خواهش را نشنیدم
وبه کدام دلتنگی خندیدم
که چنین دلتنگــــــــــــــــم
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست
و دلم بس تنگ است
باز هم میخندم
آنقدر میخندم كه غم از روی رود …
زندگی باید كرد
گاه با یك گل سرخ
گاه با یك دل تنگ
گاه باید رویید در پس این باران
گاه باید خندید بر غمی بیپایان…
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
هــر قلـبی "دردی" دارد ...
فقــط نحوه ی ابراز آن متــفاوت است!
برخــی آن را در چشــمانــشان پنــ ـهــان می كنند و
برخــی در لبــخنـدشان....
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:

که هیچگاه تکرار نمی شوند
و چه آسان این لحظات را سپری میکنیم …وبعدحسرتش رامیخوریم. پس بیاییدقدرلحظه هایمان راداشته باشیم وازکنارهم بودن هم لذت ببریم شایدفردانباشیم یانباشد........!!
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
دردهافراموش میشونندولی همدردهاهرگز/زخمهاخوب میشوندولیکسی که روی زخم مرهم می گذاردهرگز/ من بودن انهایی رامیخواهم که حتی یادشان زندگی رازیباتروعاشقانه ترمی کند.
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:

و برای متعهد بودن ...
مهم نیست یه حلقه ی فلزى توى دستت باشه
مهم اینه که ...
یه حلقه از عشق دور “قلبت”باشه…
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:

سکوت می کنم تا خدا سخن گوید......
رها می کنم تا خدا هدایت کند.......
دست برمی دارم تا خدا دست به کار شود.....
به او می سپارم تا آرام شوم.......
می بخشم تا او عدالتش را اجرا کند........
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:

آب را گل نكنید . . .
شاید از دور علمدار حسین (ع)
مشك طفلان بر دوش،
زخم و خون بر اندام،
می رسد تا كه از این آب روان،
پر كند مشك تهی، ببرد جرعه آبی برساند به حرم،
تا علی اصغر (ع) بی شیر رباب (س)
☑ نفسش تازه شود و بخوابد آرام . . .
آب را گل نکنید... تا که شرمنده نگردد عباس ... تا که پژمرده نگردد گل یاس ...
:((
.
.
.
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
قضاوت درباره اشتباهات دیگران اسان است.... پی بردن به خطاهای خودمان دشوار....
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
ﻓﺮﺍﻣـﻮﺵ ﻧﮑـﻦ ﮐﻪ ﺑﺮﮔــ ﻫﺎﯼ ﭘﺎﯾﯿـــــﺰﯼ
ﺳﺮﺷﺎﺭ ﺍﺯ ﺷﻌــﻮﺭ ِ ﺩﺭﺧﺖ ﺍﻧﺪ !
ﻭ ﺧﺎﻃـﺮﺍﺕ ﺳﻪ ﻓﺼــﻞ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﻣﯽ ﮐﺸﻨﺪ!
ﺁﺭﺍﻡ ﻗـﺪﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺑﺮ ﭼﻬــﺮﻩ ﯼ ﺗﮑﯿﺪﻩ ﯼ ﺁﻥ ﻫﺎواین برگها حرمت دارند..........
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها: