موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:

همیشه که همه رنگهایش جور نیست،
همه سازهایش کوک نیست!
باید یاد گرفت با هر سازش رقصید،
حتی با ناکوک ترین ناکوکش…
اصلا رنگ و رقص و ساز و کوکش را فراموش کن!
حواست باشد به این روزهایی که دیگر برنمی گردد…
به فرصت هایی که مثل باد می آیند و می روند و همیشگی نیستند،
به این سالها که به سرعت برق می گذرند….
.
.
.
حواست باشد به این روزهایی که دیگر برنمی گردد…
پس تا می توانی زیبا برقص…
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:

ایــنــقد واستـــــ عزیــز بوده بــاشــه کــه
توو روزایی که نیستــــــ ؛
کسی جـــاشــو نـگیـــره ...
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
فراموش مکن تا باران نباشد رنگین کمان نیست
تا تلخی نباشد شیرینی نیست و
گاهی همین دشواری هاست
که از ما انسانی نیرومند تر و شایسته تر می سازد خواهی دید ،
اری خورشیدباردیگردرخشیدن اغازمی کند.
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
ازته دل بخند….
وقتی دل ارزش خودش را از دست بدهد
و چشمهایت دیگر اشکی برای ریختن نداشته باشد،
وقتی دیگر قدرت فریاد زدن را هم نداشته باشی،
وقتی دیگر هر چه دل تنگت خواسته باشد گفته باشی،
وقتی از درون تمام وجودت یخ بزند،
وقتی چشم از دنیا ببندی و آرزوی مرگ بکنی،
وقتی احساس کنی تنهاترین هستی،
چشمهایت را ببند و از ته دل بخند
که باهرلبخندی روحی خاموش جان میگیردودرخت پیرجوان می شود.
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
گاندی خطاب به معشوقه اش :
خوبِ من ، هنر در فاصله هاست ...
زیاد نزدیک به هم می سوزیم و زیاد دور از هم یخ می زنیم .
تو ، نباید آنکسی باشی که من میخواهم ، و من نباید آنکسی باشم که تو میخواهی .
کسی که تو از من می خواهی بسازی یا کمبودهایت هستند یا آرزوهایت .
من باید بهترین خودم باشم برای تو و تو باید بهترین خودت باشی و بشوی برای من ....
خوب ِ من ، هنرٍِِ عشق در پیوند تفاوت هاست و معجزه اش نادیده گرفتن کمبودها . . .
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، پند ، ،
برچسبها:

باید سنگ شوے تا کســـے به عمق غصه ات پــے نبرد....
گـــاهے باید براے آرامش دیگران بغض خودرا فرو دهــے
با اینکه نفســت بند مے آید...
بایدتظاهرکنے به خوشــحالے هر چند برایت سخــت است....
باید بر خواهش هایـــت سرپوش بگذارے تا متوجه ضعفــت نشوند
آنان که سکــوت مرگــبار تورا ترجبح دادند به صداے اندوهناکـــت...
آرے...
دوریست که دوستــے مے آورد
پس سکــوت کن و دور باش
از مردمـــانے که درد ترا حس نکردند...
بگذار خودشان به سویت آیند...
اول آنها ســـلام کنند...
و اول آنها بخواهند...
یادت باشد...
گـــاهے باید در دسترس نباشے تا به دنبالـــت باشـــند...
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:

بزرگ که میشوی
غصه هایت زودتر از خودت قد میکشند ،
دردهایت نیز …
غافل از آنکه لبخندهایت را در آلبوم کودکیت جا گذاشته ای …
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
خداوند از عزراییل پرسید : تابحال گریه نکردی زمانیکه جان بنی آدمی را میگرفتی؟
جواب داد:یک بارخندیدم یک بار گریه کردم و یک بار ترسیدم
"خنده ام" زمانی بود که به من فرمان دادی جان مردی را بگیرم ٰٰ، او را در کنار کفاشی یافتم که به ! کفاش میگفت کفشم را طوری بدوز که یک سال دوام بیاورد به حالش خندیدم و جانش را گرفتم
"
گریه ام " زمانی بود که به من دستور دادی جان زنی را بگیرم ، او را در بیابان گرم و بی آب و درختی یافتم که در حال زایمان بود .منتظرم ماندم تا نوزادش را به دنیا امد سپس جانش را گرفتم . دلم به حال آن نوزاد بی سرپناه در ان بیابان گرم سوخت و گریه کردم
"ترسم" زمانی بود که به من امر کردی جان فقیهی را بگیرم ، نوری از اتاقش می آمد هر چه نزدیک تر میشدم نور بیشتر میشد و زمانی که جانش را گرفتم از درخشش چهره اش وحشت زده شدم
در این هنگام خدا به عزراییل گفت : میدانی آن عالم نورانی کیست؟ ... او همان نوزادیست که در بیابان به حالش گریستی ، من مسئولیت حمایتش را عهده دار بودم .
هر گز گمان مکن که با وجود من ،موجودی در جهان بی سرپناه خواهد بود.
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها:
تا که بودیم ، نبودیم کسی
کشت ما را غم بی هم نفسی
تا که خفتیم ، همه بیدار شدند
تا که رفتیم ، همگی یار شدند
قدر آن شیشه بدانید که هست نه دران موقع که افتادوشکست.
موضوعات مرتبط: دلکده بهاری ، ،
برچسبها: